گوهر ادب حریم ها را نگه داشتن واعتراف به ضعف ونقص خود و پذیرش مسئولیت کارهای خود است وادب مقدمه اصلاح و رشد است. کسی که ادب می ورزد حریم ها و حرمت ها را می شناسد و پاس می دارد و اگر خطایی کرد به آن اعتراف می کند و مسئولیت کار خود را می پذیرد ، کاری که حضرت آدم در بدو خلقت بعد از خطای خود انجام داد و در پیشگاه الهی عمل خود را گردن گرفت و او و زنش با اعتراف به ظلم به خویشتن به اظهار ندامت پرداختند(اعراف /23) درمقابل بی ادب ، خطای خودرا به عهده نمی گیرد وهمواره فرا فکنی می کند حریم ها را نمی شناسد وحرمت صاحب نعمت را پاس نمی دارد، نمونه بارز آن شیطان است که در گناه سجده نکردن به آدم و سرباز زدن از امر الهی به جای عذرخواهی، جسورانه و ادب ناشناسانه از برتری خود بر آدم و اغوای گری خدا وند سخن راند.(اعراف/ 12و16)
و از تفاوت های مهم یاران امام حسین (ع) با افرادجبهه مقابل در اهل ادب وحرمت شناس بودن یاران امام است و از جمله اینان که در ساعات پایانی از لشگر ابن سعد به امام ملحق شد جناب حرّ است. حرّ فرمانده سپاهی است که مامور شده مانع ورود امام حسین (ع)ویارانش به کوفه شود او در نزدیکی کوفه امام و کاروانش را متوقف می کند و منتظر است دستورات بعدی به او برسد البته طبق نقل تواریخ او گمان نمی برد کار به جنگ بکشد ؛ اما بهرحال بعد سپاه عمر سعد به منطقه آمد وبه حرّ اعلام شد که همگی باید با امام حسین (ع) بجنگند و این انقلابی در درون حرّ ایجاد نمود و بالاخره باعث تصمیم گیری سرنوشت ساز برای حرّ شد واو از سپاه عمربن سعد جدا شد وبه یاران امام پیوست ودر رکاب امام جنگید ونیکبختانه به شهادت رسید .اما آنچه حرّ را به ملحق شدن به امام واداشت نخست ادب وسپس حس حرّیت همراه با مسئولیت شناسی او بود حرّ حریم ها را واهل حرمت را به درستی شناخت ووقتی در اولین برخورد با سپاهش در برابر امام قرار گرفت ؛گرچه امام را از حرکت متوقف نمود اما هنگام نماز خود و همراهان در نماز به امام اقتدا کردند .همچنین وقتی امام حسین به خاطر مانع شدن از حرکت ایشان حرّ را به تندی خطاب کرد واورا سرزنش نمودحرّ به احترام بزرگی ومقام والای امام هیچ نگفت وادب مقام را نگه داشت و مسئولیت پذیری حرّ نیز در آن بود که او به خطای خود در مانع شدن از ورود امام اعتراف نمود و مسئولیت کار خطایش را به عهده گرفت ومثل ابن سعد نگفت که امیر چنین دستور داده است واگر دست من بود چنان نمی کردم؛ لذا حرّ وقتی به سوی امام حرکت کرد گفت : خدایا به سوی تو باز می گردم مرا به توبه توفیق ده که من دل اولیای تو واولاد دختر پیغمبر تورا آزردم( لهوف ص62 ) ادب و مسئولیت شناسی از آزادگی سرچشمه می گیرد و آزادگان خودرا مثل ابزار در اختیار قدرتمندان قرار نمی دهند وهمان طور که حرمت دیگران را پاس می دارند حرمت شخصیت خود وعزت خودرا نیز پاس می دارند وبه امر باطل گردن نمی دهند؛ لذا خودرا صاحب اختیار می دانند واز این روی است که حرّ مسئولانه و متعهدانه گفت : من خود را میان بهشت وجهنم مخیّر می بینم اما سوگند به خدا چیزی را بربهشت خدا بر نمی گزینم اگر چه قطعه قطعه شوم یا مرا بسوزانند. (ارشاد مفید ج 2ص99) بنابراین بایدگفت بی ادبی و پس از آن مسئولیت ناشناسی از حرمت ناشناسی و ضعف اخلاقی و شخصیتی و ذلت پذیری افراد و خود را تحت فرمان ظالمان بردن ناشی می شود و این در فضای جبّاریت وزور گویی حاکمان ظالم پدید می آید که وقتی فردی خودرا تابع این سیستم بداند حریم ها را نمی شناسد و برای خود نیز حق انتخاب واختیار و برای شخصیت خود ارزشی نمی بیند وتابع قدرت زور گوست و همه این ها بازگشت به نبود روحیه حرّیت و آزادگی در فرد واجتماع دارد .موضوعی که با تبلیغ جبر و تقدیر گرایی از زمان معاویه در جامعه آن روز پایه و مایه اعتقادی نیز یافته بود. اساسا خاصیّت نظام های استبدادی تولید انبوه مثل عمر بن سعد هاست که خودرا مامور ومعذور وبی اراده وبی شخصیّت وتابع بی چون و چرای فرمان ها می دانند و مثل حرّ دراین نظام ها استثناء هستند که با دشواری گوهر فطرت حق طلب و حرّیت جو و مسئولیت پذیر خودرا حفظ می کنند .اصل اصلاح امام حسین (ع) نیز در از بین بردن این وضعیت و ایجاد زمینه پرورش افراد با شخصیت و آزاد ه و مسئولیت پذیر بود ،تا استثناء ها را به قاعده تبدیل کند وهر کس را صاحب شخصیّت واراده وانتخاب و متعهد بسازد و دیدارهای امام با زهیر و برخی دیگر درمسیر حرکت و توجه دادن به مسئولیت آنان از این جهت بود .البته جباران وتحقیر گران انسان واراده وانتخاب او ، نگذاشتند در آن زمان چنان شود ولی فریاد امام که در لحظات تنهایی فرمود: اگر دین ندارید آزاده باشید(لهوف ص172) ، در همیشه تاریخ پیچید وانسان های مستعد آزادگی در عصر ها ونسل های متوالی ازتعالیم حسین عزیز درس های انسان وجامعه ساز گرفته ومی گیرند.
از خصوصیات دنیا این است که در بسیاری موارد حق وباطل در ظاهر تفاوت چندانی باهم ندارند به فرض مال و آورده و خوردنی حلال با مال و خوراکی حرام در ظاهر به یک شکل وصورت هستند نان حلال ونان حرام در قیافه وقامت باهم فرقی ندارند همین گونه است قدرت و مقام حلال با مقام ومنصب و موقعیت حرام و قس علی هذا
این انسان است که با ایمان و بصیرت از این حجاب دنیا عبور می کند و می تواند حق وباطل را درباره خود ودیگران تشخیص دهد وتفاوت مهم حیات مومن با غیر مومن د ر همین شناخت ها و معرفت هاست وهمین گونه فرق جامعه ایمانی و جامعه غیرایمانی در این نوع ادراک است و یقینی که کیمیایی کم یاب در متون روایی توصیف شده است اوج این ادراک وفهم است و اهل یقین هستند که بین حلال وحرام در امور ساده و پیچیده تمییز می دهند و البته مانع مهم یقین نیز طبق بیان قرآن تکاثر وزیاده خواهی و زیاده طلبی است چه این زیاده خواهی در خوراک و پوشاک واملاک باشد چه در قدرت و سیاست
انسان متکاثر به حد خود شخصی یا گروهی و حزبی اش قانع نیست و این حرص بینایی اورا در تشخیص بین حلال و حرام در نسبت با داشته ها و خواسته های خود ودیگران دچار اختلال می سازد و نتیجه این امر ورود در دنیای حرص و شک و اضطراب و منازعه و قدرت وثروت طلبی و دور شدن از حیات امن و یقین و سلامت خود ودیگران است متکاثر حتی بیشتر از خود امنیت وسلامت دیگران را تخریب می کند چون با تکاثر از مسیر عدالت خارج می شود و باظلم ظلمت در زندگی ها می افکند لذا تفاوت مهم انسان اهل دنیا و انسان اهل آخرت در همین است که انسان دنیوی برای ارضای تکاثر خود حرام را برخود حلال می سازد و زندگی را بر دیگران تنگ می سازد وانسان اخروی برای حفظ یقین خود به گرد حرام نمی چرخد و موجبات امنیت وسلامت دیگران را نیز فراهم می سازد واساس حلال وحرام نیز بازگشت به حریم داری دارد طلب حلال یعنی طلب در حریم و طلب حرام یعنی خروج از حریم
روزه مهم ترین عنصر در تقویت روحیه حریم شناسی وپایبندی به حریم وحلال است انسان در روزه داری از صبح تا شام مراقب است که از حریم خارج نشود و در افطار با رسیدن وقت اجازه خوردن وآشامیدن لذت این حریم داری را می چشد وازاین روست که در روایات از نتایج مهم روزه داری حقیقی حکمت و یقین شمرده شده است بکوشیم روزه دار واقعی باشیم بلکه به کیمیای یقین و حیات حلال وطیب که به فرموده امام علی با قناعت حاصل می شود قناعت در انواع آن ، نزدیک شویم که منشا همه برکات است و در پرتو رمضان قوه شناخت حلال وحرام را در مصداق وعینیت در هر شکل آن از خوراک و پوشاک تا قدرت و اعتبار را به دست آوریم . یا حق
نقدی بر (پایان پارادوکس )نوشته ای از این قلم است که در سایت انصاف نیوز در نقد نوشته ای که موضع اخیر دکتر سروش را پایان پارادوکس روشنفکری دینی دانسته است به تحریرنگاشته شده است آدرس : http://www.ensafnews.com/p=401968
نوشته ای با عنوان (بازگشت به اصلاح )ازاین قلم در وب سایت انصاف نیوز :http://www.ensafnews.com/?p=385755
یادداشتی با عنوان فوق از این قلم درباره اعتراضات اخیر در وب سایت انصاف نیوز، لینک:
http://www.ensafnews.com/?p=373978